آبنبات هل دار خواندنی شد

ساخت وبلاگ

آبنبات هل دار خواندنی شد

 

کتاب آبنبات هل دار نوشته مهرداد صدقی  که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است در جمع نوجوانان کتابخانه شهدای باقریه با شوق و ذوق خوانده شد.

این اثر داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی به نام محسن که برادر بزرگ‌ترش قرار است به جبهه برود. راوی داستان، فرزند آخر یک خانواده پنج‌نفری است. آن‌ها همراه مادربزرگشان دریکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند. فضای داستان سراسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجراهایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند.  فضای جذاب داستان در کنار لحن صمیمی و ساده راوی که در بسیاری از موارد باهمان گویش محلی بجنوردی همراه شده، باعث همراهی بیشتر مخاطبان با این داستان می‌شود. «آبنبات هل دار »داستانی سرشار از عناصر آشنای دهه شصت و بسیار نوستالژیک است، که در قالبی طنز بیان‌شده و یادآور روزهای خاطره انگیز دهه شصت است. 

برش هایی از این کتاب بسیار خواندنی و جذاب :

موقع شام بقیه بچه‌ها را خر کردم که کمک کنند. توی مردانه چند نفری آمده بودند که معلوم بود نه از طرف ما دعوت‌اند و نه از طرف خانواده عروس. برای اینکه خودشان را خودمانی نشان دهند داشتند در آوردن غذا و پهن کردن سفره کمک می‌کردند و همین امر موجب شد کمی از بار کار کردن ما کم شود. 
به آقاجان گفتم: «با این چتربازا یک وقت غذا کم نیاد؟» 
- نه، قرار شده سرپایی‌ها و آشناهای خودمان فعلا شام نخورن و آخر مجلس غذا بخورن.      
- یَنی منم فعلا نخورم؟     
- چرا، تو برو اونجا بشین پیش دوستات و غذا بخور.   
بچه‌ها غذا را شروع کرده بودند. فرهاد گفت: «نوشابه نمی‌دین؟ این‌جوری که غذا پایین نمیره.» من هم گفتم: «دیگه چی؟ خیلی یَم دعوتی که بدون نوشابه غذا از گلوت پایین نِمره!»      
عمورجب با دیس ته‌دیگ آمد. من دو تا برداشتم. حمید هم خواست دو تا بردارد؛ ولی عمو رجب نگذاشت و زد روی دستش. حمید گفت: «پس چرا این دو تا برداشت؟» عمو رجب گفت: «اولاً برای اینکه برادر داماده، دوماً برای اینکه طفلکی ناهار قروتو خورده.»           

کتابخانه عمومی شهدای باقریه بیرجند...
ما را در سایت کتابخانه عمومی شهدای باقریه بیرجند دنبال می کنید

برچسب : خواندنی, نویسنده : shohadayebagheriyea بازدید : 121 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 11:03